بنزین فروشی کودکان در سیستان و بلوچستان

بنزین فروشی از سخت‌ترین مسایلی است که کودکان سیستان و بلوچستان با آن مواجه هستند، اما به صورت کلی وضعیت کودکان کار و خیابان در این استان به دلیل ویژگی‌های خاص استان بسیار سخت، تلخ و متفاوت است.

 

 

به گزارش خبرنگار ایلنا، استان سیستان و بلوچستان با مساحت حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع ۱۱ درصد مساحت کل کشور را تشکیل می‌دهد و با داشتن ۵۱ درصد جمعیت روستائی و عشایری بالاترین درصد جمعیت روستایی را به خود اختصاص داده است. تا چندی پیش عمده حرفه مردم این استان باغداری و کشاورزی بود که طی سال‌های اخیر مشکلات کم‌آبی و در نتیجه خشکسالی، اشتغال به این حرفه را با چالش مواجه کرده و باعث افزایش بیکاری و کاهش درآمد خانوارهای این استان شده است، به نحوی که امروز تعداد زیادی از مردم این استان به مشاغل کاذب روی آورده‌اند، مشاغلی که نمی‌تواند؛ پاسخگوی معاش خانواده باشد، اما در این میان موضوع اسفناکی که در بسیاری از مناطق این استان به چشم می‌خورد، مساله کار کودکان است؛ آن هم نه کاری بی‌خطر و آسان. کودکان این استان ناچارند برای کمک به امرار معاش خانواده خود به کار فروش بنزین یا قاچاق آن روی آورند، کاری که نه تنها جرم است؛ بلکه سلامت و جان آنان را به خطر می‌اندازد. بسیاری از کودکان این استان به جای نشستن پشت میز مدرسه سوار بر ماشین‌های حمل بنزین شده و برای بردن لقمه‌ای نان بر سر سفره خانواده تمام کودکی خود را درمیان بطری‌ها و دبه‌های بنزین جای می‌گذارند.

مردم سیستان وبلوچستان در شرایط سختی به سر می‌برند

وضعیت اقتصادی خانواده‌های سیستان و بلوچستانی به نحوی است که معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم کشور نیز در گفت‌وگو با ایلنا تاکید کرده است: سیستان و بلوچستان از حیث درآمد روستایی در وضعیت بسیار پایینی قرار دارد و مردم روستاهای آن منطقه به دلایلی اعم از کم آبی، پراکندگی، وجود برخی مسائل اجتماعی و محرومیت دختران روستایی این منطقه از تحصیل، دسترسی کم به مرکز کشور و… در شرایط بسیار سختی به سر می‌برند.

در راستای بررسی علل و ریشه‌های فروش بنزین از سوی کودکان در سیستان و بلوچستان با زهرا صیادی (فعال حقوق کودک) و ایرج رستم‌زهی (نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌‌ها) گفت‌وگویی داشتیم.

زهرا صیادی درباره فروش بنزین در استان سیستان و بلوچستان توسط کودکان می‌گوید: معمولا کودکان بین ۱۰ تا ۱۸ سال به این کار اشتغال دارند، اما این موضوع به معنای آن نیست که کودکان زیر ۱۰ سال درگیر فروش بنزین نیستند. به عنوان مثال شما در محلات این استان کودکانی را مشاهده می‌کنید که ظروف بنزین را مقابل خود گذاشته و به فروش می‌رسانند.

این فعال حقوق کودک تاکید می‌کند: کم‌ترین آسیبی که فروش بنزین برای کودکان ایجاد می­‌کند؛ آن است که این کودکان بنزینی را که قبلا در ظرف ریخته شده در خیابان بفروشند و کار به حضور در ماشین حمل ظرف‌های بنزین نکشد، اما موارد حادتری وجود دارد از جمله آن که این کودکان در کنار ظروف بنزین درون ماشین‌های حمل بار قرار می‌گیرند و به همراه سایرین بنزین را به خارج از مرزها برده و به فروش می‌رسانند.

وی ادامه می‌دهد: اتفاق ناگواری که در چنین مواقعی رخ می‌دهد، آن است که با توجه به غیرقانونی بودن این کار زمانی‌که ماشین‌های حمل بنزین با نیروی انتظامی مواجه می‌شوند به ناچار سرعت خود را بیشتر می‌کنند که در مواردی این موضوع منجر به حادثه و انفجار ماشین و به طبع آن آسیب‌دیدگی یا مرگ و میر افراد حاضر در خودرو می‌شود و متاسفانه در بسیاری از موارد این کودکان نیز به دلیل حضور در ماشین‌های حمل بنزین دچار آسیب می‌شوند.

این فعال حقوق کودک با بیان اینکه گاهی کودکان به دلیل غیرقانونی بودن خروج بنزین از کشور دستگیر می‌شوند، می‌افزاید: این کودکان تا وقتی از این وضعیت رها شوند، باید زمانی را در بازداشتگاه بگذرانند که این موضوع از دیگر آسیب‌های این حوزه است.

استشمام بوی بنزین کودکان را بیمار می­‌کند

صیادی می‌گوید: علیرغم تمام خطرات و حوادثی که در این کار برای کودکان وجود دارد، درآمد زیادی نصیب این کودکان نمی‌شود و پول زیادی دست آنها را نمی‌گیرد، زیرا کودکان به دلیل جثه کوچکی که دارند، نمی‌توانند ظروف بزرگتر را حمل کنند. همچنین در قسمت‌هایی از مرز که ماشین وجود ندارد کودک ناچار است، ظروف سنگین بنزین را حمل کند که گاهی این موضوع منجر به تصادف و مرگ و میر و قطع عضو این کودکان می‌شود.

وی با اشاره به استشمام بوی بنزین توسط کودکان در ماشین‌های حمل بنزین ادامه می‌دهد: این موضوع باعث ایجاد بیماری‌های ریوی، پوست و چشم در این کودکان می‌شود. به عبارت دیگر کودکانی که دست به فروش بنزین می‌زنند به دلیل تماس مداوم با بنزین پوست دست‌شان، طراوت کودکانه‌اش را از دست می‌دهد و دستان‌شان شبیه به دست کارگرانی می‌شود که سال‌های سال کار کرده‌اند، در حالی‌که این کودکان امکانات بهداشتی لازم برای محافظت از سلامت پوست خود را ندارند.

این فعال مدنی بیان می‌کند: در جنوب استان سیستان و بلوچستان که بحث خروج بنزین از طریق آب مطرح است، این کودکان در قایق‌هایی با شرایط نامطلوب دیده می‌شوند که رطوبت و شرایط نامطلوب باعث ابتلای این کودکان به مشکلات استخوانی می‌شود.

وضعیت کودکان کار در سیستان و بلوچستان متفاوت است

صیادی با تاکید براینکه بسیاری از خانواده‌های سیستان و بلوچستان به نوعی درگیر بحث رفت‌وآمد به مرز جهت قاچاق بنزین یا کالا هستند، می‌افزاید: دلیل اصلی این مشکلات وجود خشکسالی در سیستان و بلوچستان است که باعث شده دامپروری و کشاورزی در این استان به میزان زیادی از بین رفته و خانواده‌ها برای امرار معاش خود با مشکلات زیادی روبرو شوند.

وی می‌گوید: واقعیت آن است که ساکنان این استان با مشکلات زیادی مواجهند به طوری که گاهی تامین غذای روزانه برای آنان مشکل است و به همین دلیل بیشتر وقت خود را برای حل این مشکل می‌گذارنند و این موضوع که کودکان به فروش بنزین دست می‌زنند یا از مرز کالا وارد می‌کنند، خیلی مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

این فعال حقوق کودک معتقد است که بنزین فروشی از سخت‌ترین مسایلی است که کودکان سیستان و بلوچستان با آن مواجه هستند، اما به صورت کلی وضعیت کودکان کار و خیابان در این استان به دلیل ویژگی‌های خاص استان بسیار سخت، تلخ و متفاوت است.

صیادی با بیان اینکه همیشه امکانات در شهرهایی همچون تهران وجود دارد، اما در این استان مردم از امکانات کمتری برخوردارند، می‌گوید: به عنوان مثال در سیستان و بلوچستان خیریه وجود دارد، اما NGO هایی که به طور مشخص به حقوق کودکان پرداخته و حقوق کودک را به کودکان آموزش دهند وجود ندارد که این موضوع بسیار آزاردهنده است.

صیادی در پایان عنوان می‌کند: طی جلساتی که با مسئولان این استان داشتیم، پذیرفته شده است که اقداماتی در حوزه حقوق کودکان در این استان انجام شود که نکته‌ای مثبت است، اما وجود شرایط سخت و دشوار در این استان و ناشناخته بودن حداقل‌ها برای حقوق کودکان باعث شده که انجام چنین اقدامی بسیار سخت و دشوار باشد.

بحث بنزین‌فروشی توسط کودکان به قدری سخت و دردناک است که در باور نمی‌گنجد. اگرچه واداشتن کودکان به کار به دلیل فقر و تنگدستی تاسف‌آور است، اما فروش بنزین و حمل دبه‌های حاوی این ماده پر بو و خطرناک کاری طاقت‌فرسا و بزرگ‌سالانه است که حتما برای یک کودک رنجی بی‌شمار در پی دارد.

کودکان بنزین‌فروش پادوی بنگاه‌های بزرگ

نماینده استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها در این باره با بیان اینکه معتقدم؛ پشت این کارنوعی سودجویی و نه فقر اقتصادی است، می‌گوید: وجود تفاوت قیمت فاحش بنزین در داخل کشور و خارج از مرزها باعث شده که فروش بنزین در آن سوی مرزها سودی فاحش را نصیب عده‌ای کند و در این میان جوانان ونوجوانانی که باید در مدرسه حضور داشته باشند به عنوان دلال برای بنگاه‌های بزرگی که در این کار دخیل بوده و سعی در انتقال بنزین به آن سوی مرزها دارند، کار می‌کنند.

ایرج رستم‌زهی با تاکید براینکه کودکان و نوجوانان تنها به عنوان پادو در این حوزه فعالیت می‌کنند و معمولا مبلغ بسیار کمی از سود سرشار کار به آنان پرداخت می‌شود، ادامه می‌دهد: هرماهه شاهد تصادفات جاده‌ای به ‌ویژه در جاده سراوان، خاش هستیم که به سوختن کودکان بنزین فروش حاضر در ماشین‌های حمل بنزین می‌انجامد و این موضوع چاره‌اندیشی مسئولان را می‌طلبد.

این فعال اجتماعی خاطرنشان می‌کند: معمولا کودکان و نوجوانان بنزین فروش داوطلبانه وارد این کار نشده و توسط افراد دیگری وادار به این کار می‌شوند. این افراد سودهای سرشاری به دست آورده و مبلغی را به این کودکان پرداخت می‌کنند، اما وقتی کودک یا نوجوان مشاهده می‌کند؛ روزانه مبلغی درآمد دارد، خود به خود به این کار گرایش بیشتری پیدا می‌کند.

شهرستان سراوان بالاترین نرخ بیکاری در کشور را دارد

وی با تاکید براینکه اقداماتی که این کودکان در کار بنزین فروشی انجام می‌دهند؛ مانند انتقال بنزین به بطری، سلامت آنان را با خطر مواجه کرده و در آینده برای آنان هزینه‌های زیادی در پی دارد، می‌افزاید: استان سیستان و بلوچستان و بخصوص شهرهای مرزی آن کاملا خشک هستند، در حالی که تا چند سال پیش عمده کار مردمان ما کشاورزی بوده است، اما خشکسالی اخیر باعث شده آن منبع درآمد کوچکی را که شهروندان از محصولات کشاورزی به دست می‌آوردند از دست بدهند. همچنین این موضوع باعث مهاجرت روستائیان به شهر و زمینه‌ساز تضعیف وضعیت اقتصادی مردم شده است.

عضو شورای شهر سراوان با تاکید براینکه بالاترین نرخ بیکاری کشور مربوط به شهرستان سراوان است، اظهار می‌کند: وقتی خانواده‌ای نمی‌تواند از طریق کشاورزی یا صنعت امرار معاش کند و منبع درآمد دیگری نیز ندارد، مجبور است؛ برای امرار معاش خود به بنزین فروشی بپردازد و این موضوع باعث کشیده شدن کودکان به سمت بنزین فروشی می‌شود.

رستم‌زهی تاکید می‌کند: بنزین فروشی کودکان باعث شده که ما به لحاظ فرهنگی ضرر زیادی داشته باشیم، چنانکه اگر آماری از آموزش و پرورش گرفته شود؛ متوجه می‌شویم، میزان ترک تحصیلی‌های ما در دوران راهنمایی و دبیرستان آماری تکان‌دهنده است، به عنوان مثال در یکی از دبیرستان‌های ما تعداد دانش‌آموزان سال سوم دبیرستان از ۵۰ نفر به ۳۰ نفر رسیده است؛ یعنی ۲۰ نفر در یکسال ترک تحصیل کرده‌اند، تبعات این ترک تحصیل در مرحله اول بر فرهنگ شهرستان‌های استان سیستان و بلوچستان و در مرحله بعدی بر جسم این کودکان است.

عضو شورای عالی استان‌ها معتقد است: اگر قیمت بنزین در دو سوی مرز به تعادل برسد از یک سو باعث کاهش شغل بنزین فروشی و از دیگر سو افزایش بیکاری می‌شود.

او با اظهار تاسف از وجود نگاه سیاسی تمامی دولت‌ها به مساله بنزین‌فروشی در استان سیستان و بلوچستان می‌افزاید: ما معتقدیم؛ ابتدا باید واکاوی شود که به دلیل کدام مشکل مردم به بنزین فروشی روی می‌آورند.

رستم‌زهی معتقد است؛ اگر دولت بنزین را در قالب شرکت تعاونی‌های دهیاری در بازارچه‌های مرزی به خریداران خارجی بفروشد، این اقدام در جهت کاهش اشتغال به بنزین فروشی و انتقال بنزین به آن سوی مرزها تاثیری بیش از استفاده از قوه قهریه دارد.

وی ادامه می‌دهد: اگر از ظرفیت‌های استان به نحو مطلوب استفاده شود، مردم از برنامه‌های دولت تمکین می‌کنند به شرطی که دولت به فکر مردم باشد، اما متاسفانه تا به حال چیزی به جز شعار از دولت‌ها نشنیده‌ایم.

در حقیقت فقر و محرومیت و ناامیدی از امرار معاش مطلوب در منطقه محل سکونت زمینه‌ساز مهاجرت از مناطق محروم به مناطق برخوردار می‌شود. مهاجرتی که با تنگدستی و بی‌سرپناهی همراه بوده و در غالب موارد تدوام‌بخش فقر افراد و پناه بردن آنان به سکونتگاه‌های غیررسمی در شهرهای بزرگ و برخوردار و ورود محرومان به چرخه جدید و خطرناکی از آسیب‌های اجتماعی است.

از دیگر سو احساس بی‌توجهی مسئولان به مشکلات مناطق محروم از سوی ساکنان این مناطق می‌تواند؛ بروز و ظهور بسیاری از نافرمانی‌ها و تخلفات را رقم زند. کودکانی که امروز به دلایلی همچون فقر، محرومیت از تحصیل، نداشتن امکانات رفاهی مناسب و… ناچارند؛ لحظه‌های زیبای کودکی خود را در میان ظرف‌های بنزین بگذرانند و هر لحظه از عمر خود را در انتظار به آتش کشیده‌شدن جسم‌، جان و آرزوهایشان بگذرانند، چه بسا جامعه‌ستیزی و خشم از جماعتی که بی‌تفاوت از کنار لحظات تلف شده و رنج‌آور کودکی‌شان گذشته‌اند،‌ کمترین انتظاری باشد که بتوان از آنها در فردای بزرگسالی‌شان داشت.

بنابراین پربیراه نیست که مسئولان برای کمک به این کودکان و خانواده آنان چاره‌ای بیندیشند تا آینده‌سازان وطن در شراره‌های محرومیت و فقر به آتش کشیده نشوند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا