شکنجه شدید یک نوجوان توسط آدم ربایان

سایت گندم پرس در استان سیستان و بلوچستان سرنوشت تلخ یک نوجوان که قربانی آدم ربایی و شکنجه شده است را گزارش کرده است.
کمپین فعالین بلوچ ، این سایت نوشته است: مهدی نوجوان سیستانی در یک روز بهاری ( ۲۸ اردبیهشت ۹۴) وقتی از خواب بیدار می شود , جهت خرید صبحانه از خانه خارج و پس از ساعتی که به منزل باز نمی گردد, مادرش نگران می شود و با پدر تماس گرفته و موضوع را با وی درمیان می گذارد.

 

پس از ساعتی پیامکی از یک خط ایرانسل, با این متن به پدر ارسال می شود: مهدی سالم و دست من است و اگر به کسی چیزی بگویید او را . . . .

پدر که شوکه شده است موضوع را به نیروی انتظامی اطلاع می دهد و پس از آن هر روز تماسهای مکرری از سوی افراد آدم ربا دریافت می کند, روز اول این تماسها از سوی یک شماره ایرانسل و روزهای بعدی شمارهای مختلفی با پیش شماره کشور افغانستان با وی تماس می گیرد و درخواست مبلغ هنگفتی پول جهت آزادی فرزندش می کنند, که وی زیر بار نمی رود و درنهایت که از بازگشت فرزند به شیوه دیگر ناامید می شود حاضر به پرداخت دویست میلیون تومان می گردد.

زمانی که افرادی آماده تحویل پول به افراد گروگانگیر می شوند, گویا در پی شکنجه های فراوانی که این نوجوان شده است, وضعیت وی وخیم میگردد و به همین دلیل وی را بصورت برهنه در محله حسن آباد شهر زابل رها می کنند و اهالی نیز با تماس با ۱۱۵ موجبات انتقالش را به بیمارستان فراهم می آورند.

خانواده متوجه می شوند و به بیمارستان مراجعه می کنند, ابتدا در پی شکنجه های فراوان به سختی فرزند خود را شناسایی می کنند و در نهایت وی به دلیل جراحات وارده ناشی از خاموش کردن سیگار بر روی بدنش و داغ کردن با سیم و ضربه های که به سرش وارد شده است در بخش ای سی یو بیمارستان امیر زابل بستری و از وضعیت بسیار نامطلوبی نیز برخوردار است و به گفته پدر این نوجوان پزشکان بیمارستان نیز از بازگشت وی اظهار ناامیدی کرده اند.

پدر این نوجوان درگفتگو با گندم پرس از مسئولین شهر زابل, پیش از این نیز به دفتر فرماندار مراجعه کرده ام, اما حال از فرماندار و ارگانهای امنیتی درخواست دارم با توجه به شماره تلفن های که با ما دراین رابطه تماس می گرفته اند (یک شماره ایرانسل و ۴ شماره از افغانستان) این موضوع را رسیدگی نمایند تا مشخص شود که گروگانگیران چه کسانی بوده اند, تا علاوه برمجازات آنها درس عبرتی شود برای دیگرانی که چنین افکار شومی در سر دارند, بچه من که از بین رفته و دیگر امیدی به زنده بودنش ندارم, اما لحظه ای عزیزان مسئول فکر کنند که این بچه نه ساله متعلق به خودشان است, آخر چگونه می شود که باور کرد عده ای در اطراف ما زندگی می کنند که حاضر هستند یک پسر بچه را چنین شکنجه کنند و مورد آزار و اذیت قرار دهند, بنده از همه خواهش دارم دراین خصوص با ما همکاری کنند تا خون فرزندم پایمال نگردد.

در مراجعه حضوری که به بیمارستان داشتیم, مشاهده شد که این پسر بچه در کما بسر می برد و متاسفانه همانگونه که در تصاویر نیز مشخص است تمامی بدن وی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفته است , قابل باور نیست هرآنچه مشاهده کردیم و از مسئولین امر تقاضا داریم به این مساله رسیدگی و این خانواده را از رنج و ناراحتی دور کنند.

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا