تفرقه بینداز و حکومت کن؛ چگونه سپاه پاسداران از سال ۱۳۷۰ با پروژه قرارگاه قدس امنیت ملت بلوچ را نابود کرد/ مهسا اربابی

تحلیل سیاستهای سازمانیافته امنیتی، حذف سرداران مردمی، و مهندسی قبیله در بلوچستان تحت اشغال جمهوری اسلامی ایران
از سال ۱۳۷۰، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با طراحی یک پروژه سازمانیافته تحت عنوان «مدیریت امنیت جنوب شرق»، فرایند کنترل کامل سیاسی، امنیتی و قبیلهای در بلوچستان را آغاز کرد. این پروژه با مشارکت مستقیم قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس کرمان، پایهریزی شد و طی سه دهه، به شکلگیری یکی از گستردهترین ساختارهای سرکوب سازمانیافته علیه ملت بلوچ انجامید.
در این پروژه، مفاهیمی مانند «امنیت ملی»، «مقابله با قاچاق» یا «مبارزه با تروریسم» تنها بهانههایی برای تحقق یک هدف اصلی بودند: درهمکوبیدن هرگونه رهبری مستقل، تضعیف پیوندهای قبیلهای اصیل، و جایگزینی آن با چهرههای وابسته به نظام.
* نقش قاسم سلیمانی و آغاز پروژه مهندسی قبیله در دهه هفتاد
در اوایل دهه ۱۳۷۰، قاسم سلیمانی، که فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله کرمان را بر عهده داشت، پیشنهاد طرحی امنیتی برای مهار بلوچستان را ارائه کرد. بهزعم او، بلوچستان را نمیتوان با نیروی نظامی صرف کنترل کرد، بلکه باید آن را از درون «منفجر» کرد؛ یعنی با نفوذ به ساختار قبیلهای بلوچ و برهمزدن رهبری سنتی آن.
با تصویب این طرح، ساختار نظامی-اطلاعاتی جدیدی به نام «قرارگاه قدس جنوب شرق» در زاهدان تشکیل شد. این قرارگاه، که عملاً فرماندهی کل نیروهای نظامی و اطلاعاتی در بلوچستان را برعهده گرفت، در طول سه دهه تبدیل به مرکز اصلی «مهندسی قبیلهای، ترور خاموش و تولید ناامنی سازمانیافته» شده است.
* سرطایفهسازی؛ تحمیل وفاداران سپاه به جای سرداران اصیل بلوچ به بلوچستان
یکی از مهمترین اجزای پروژه، تولید سرطایفههای وفادار به نظام بود. قرارگاه قدس با شناسایی چهرههایی درون قبایل که آمادگی همکاری با نهادهای امنیتی داشتند، آنها را با پشتیبانی مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و رسانهای به جایگاه «ریشسفید» یا «سرطایفه» رساند.
این افراد، که فاقد پایگاه واقعی در میان مردم بودند، با دریافت امتیازات زیر تثبیت شدند:
* درآمد ناشی از قاچاق سوخت با مصونیت قضایی
* مجوز تردد مرزی برای بستگان و همپیمانان
* کارت حمل سلاح بدون نظارت
* حفاظت اطلاعاتی در برابر رقبای قبیلهای
در عوض، این سرطایفههای جدید، در نقش ستون پنجم سپاه، موظف به:
*جاسوسی و گزارش تحرکات مخالفان محلی
* شناسایی فعالان مدنی و نیروهای مردمی مستقل
تسهیل پروژههای نظامی و تبلیغاتی سپاه در منطقه در مقابل، سردارانی که حاضر به همکاری با سپاه نشدند یا از جایگاه واقعی میان مردم برخوردار بودند، به شیوههای مختلف هدف قرار گرفتند:
* پروندهسازی امنیتی و بازداشت در قالب اتهامات ساختگی مانند «همکاری با اشرار»
* تبعید و محدودیتهای غیررسمی برای خروج از استان
* حذف فیزیکی در قالب «قتلهای ناشناس» یا درگیریهای نمایشی حذف شده اند.
بسیاری از این قتلها به نام «درگیری طایفهای» یا «نزاع خانوادگی» ثبت میشوند، اما شواهد محلی حاکی از دخالت مستقیم نیروهای سپاه، بسیج و اطلاعات در طراحی و اجرای آنهاست.
* اسلحههای خارج از کنترل؛ ابزار قتلهای مشکوک و ناامنی دائمی
در طول دهه ۱۳۸۰، سپاه با توزیع گسترده سلاحهای بدون شماره سریال در میان عوامل وابسته خود، زمینه ایجاد یک فضای ترس و ناامنی مصنوعی را در بلوچستان فراهم کرد. این سلاحها:
* در قتلهای ناشناس، گروگانگیریها و تهدیدات محلی استفاده میشوند.
* بهنام درگیری قومی یا انتقام شخصی ثبت میشوند.
* اما تحت مدیریت غیررسمی نهادهای اطلاعاتی قرار دارند.
مردم محلی بارها تأکید کردهاند که مناطق درگیری یا قتل، غالباً تحت کنترل کامل نیروهای قرارگاه قدس است و بدون هماهنگی این نهاد، عبور هیچ خودرویی در شب ممکن نیست.
* پروژه «PD-P»؛ گروگانگیری بهجای عدالت
یکی از ابعاد کمتر گفتهشده سیاست امنیتی در بلوچستان، اجرای پروژهای بهنام «PD-P» است. در این پروژه:
* افراد خانواده یک متهم یا فعال سیاسی، بهجای او بازداشت میشوند.
* آزادی آنها منوط به همکاری اطلاعاتی یا پرداخت پول نقد میشود.
* بازداشتها بدون حکم قضایی و در سکوت کامل رسانهای انجام میگیرد.
این شیوه، عملاً شکل جدیدی از گروگانگیری حکومتیست که مردم بلوچ، بیشترین آسیب را از آن دیدهاند.
سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» در بلوچستان، بهصورت سازمانیافته به هدف اصلی خود یعنی «بیقدرتسازی ملت بلوچ» نزدیک شده است. در این پروژه:
* قبایل مستقل تضعیف یا از هم پاشیده شدهاند.
* سرداران مردمی یا کشته شدهاند یا در انزوا به سر میبرند. سرطایفههای وفادار به نظام دست نشانده سپاه ، عملاً مسئول انتقال قدرت سیاسی به نهادهای امنیتیاند.
* سپاه خود را «حافظ امنیت» جا میزند، درحالیکه عامل اصلی ناامنی است.
آنچه امروز در بلوچستان جریان دارد، نه نتیجه اختلافات قومی طایفه ای یا ضعف فرهنگی، بلکه حاصل یک طرح برنامهریزیشده حکومتیست که از سال ۱۳۷۰ با هدایت قاسم سلیمانی آغاز شد و همچنان توسط قرارگاه قدس ادامه دارد.
✍ مهسا اربابی