سپهر شیرانی؛ فریاد خاموش یک نوجوان بلوچ در میان تاریکی سرکوب / مهسا میرلاشاری

سپهر شیرانی، نوجوان ۱۹ ساله بلوچ تنها یک نام نیست؛ او نماینده‌ جوانانی است که در سکوت و تاریکی، قربانی بی‌رحمی و تبعیض ساختاری شده‌اند. سپهر، پس از سه روز بازداشت و شکنجه‌ای وحشیانه، جان خود را از دست داد و جسدش را به طرز بی‌رحمانه‌ای بر پشت‌بام خانه‌اش رها کردند. این حادثه، نه فقط یک جنایت فردی، بلکه فریادی است علیه نظامی که حقوق انسانی مردم بلوچ را پایمال می‌کند.

سپهر نماد درد و رنج نسلی است که سال‌هاست در بلوچستان محرومیت، سرکوب و نابرابری را تجربه می‌کند؛ نسلی که صدایش به جای شنیده شدن در لابه‌لای گلوله‌ها، زندان‌ها و سکوت‌ها گم شده است. خانواده‌اش، دوستانش و تمام مردم بلوچ در کنار فقدان یک جوان با فقدان عدالت و امید نیز دست به گریبان‌اند.

این جنایت هولناک نشانگر عمق بی‌عدالتی و نادیده گرفتن حقوق بشر است؛ حکومتی که به جای حفاظت و پاسخگویی به سرکوب و ترویج فضای وحشت ادامه می‌دهد. بی‌تفاوتی و سکوت جامعه بین‌المللی این درد را مضاعف کرده است.

سپهر شیرانی، صدا و چهره‌ی هزاران جوان بلوچ است که در این ظلمت فراموش شده‌اند. تا وقتی عدالت برپا نشود و این صداها شنیده نشود هیچ تغییری رخ نخواهد داد. این فریاد خاموش باید به صدایی بلند تبدیل شود؛ صدایی که دیوارهای سکوت را بشکند و عدالت را به بلوچستان بازگرداند.

بقلم: مهسا میرلاشاری

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا