موضوع مجوز رمان دادشاه و بحث اخیر استانی

وقتی پس مدت ها انتظار و گذشت زمانی غیر معمول سرانجام خبر “غیرمجاز” شدن رمان به شفاهی و غیر رسمی به من اعلام شد تا سه روز در شوک بودم.

ماجرای تقلیل نام استان مان از سیستان و بلوچستان به سیستان و حذف بلوچستان که این روزها نقل مجالس مجازی و مکتوب است موضوع تازه ای نبوده و گویا تبدیل به یک رویه و عادت شده و نگارنده نیز به نوبه خود مطالبی در چند سال گذشته نوشته و به تبع آن در مواردی منجمله در سایت تابناک تصحیح لازم هم انجام شده است. اما آن چه به این موضوع برای نگارنده رنگی متفاوت می بخشد ارتباط احتمالی اش با ماجرای مجوز رمان دادشاه است. روی صفت احتمالی بودن این موضوع تاکید دارم و امیدوارم هرگز چنین نباشد هر چند ظواهر امر متاسفانه چنین می گویند.

 

وقتی پس مدت ها انتظار و گذشت زمانی غیر معمول سرانجام خبر “غیرمجاز” شدن رمان به شفاهی و غیر رسمی به من اعلام شد تا سه روز در شوک بودم. یک درصد هم چنین احتمالی نمی دادم. از دبیر محترم جایزه رمان اول ماندگار پرسیدم شما که این کتاب را با دقت خوانده اید و برنده اول هم اعلام کرده اید به چیزی برخورده اید که ممکن است علت غیر مجاز شدنش باشد؟ او گفت شاید چون دادشاه شما با دادشاه فیلم سینمایی معروف خیلی فرق دارد. دادشاه در فیلم یک مبارز سیاسی محض است ولی تو در رمانت اگر چه در مجموع به او حق می دهی اما نگاهت دوسویه و حتی گاه تضعیف کننده است. شاید آن ها صلاح ندیده باشند به ابهت دادشاه خللی وارد شود.

 

ولی دو روز بعد که ناشر محترم با جزئیاتی بیشتر از وزارت ارشاد برگشته بود معلوم شد ماجرا کاملا برعکس است؛ بر تارک ایرادات گرفته شده این دو عبارت می درخشیدند: 1- قهرمان سازی ملی از یک راهزن 2- نشانه گیری امنیت ملی !

 

جالب این جا است که درست همان روز که صبحش خبر غیرمجاز شدن رمان را به من دادند، شبش پیام اینترنتی موهنی حاوی این مضمون دریافت کردم که ببینیم حالا می توانی کتابت را چاپ کنی و به دست مردم برسانی!

به قولی که به ناشر محترم داده بودم وفادارماندم و نه مصاحبه ای کردم و نه چیزی نوشتم. و قرار شد دفاعیات خود را بفرستم و با همکاری خوبی که در اداره کتاب وزارت ارشاد با موضوع شد توانستم پرونده را بازخوانی و مجددا به جریان بیندازم. در کمال تعجب رد پای نوعی از دلواپسان خاص استانی در آن پیدا شد. کتاب را برخلاف رمان های دیگر قبل از ارسال به کمیته ادبی به استان عزیزمان فرستاده بودند تا جنبه های محلی و قومیتی آن بررسی شود. چشم تان روز بد نبیند. با عباراتی آن را کوبیده بودند که تا مدت ها فکر می کردم خود خفاش شب بوده ام و نمی دانسته ام!

 

کمیته ادبی وزارت هم گویا با استان هم نظر بوده و در نهایت سرگروه بررسی کنندگان محترم متاثر از حملاتی این چنینی نشر آن را به صلاح ندانسته بودند. با پیگیری های نگارنده و ناشر و با مساعدت در خور تحسین مسئول نظارت اداره کتاب وزارت ارشاد قرار شد کتاب این بار در کمیته سومی به نام کمیته تاریخ بررسی شود.

 

خوشبختانه پیش از این علاوه بر رمان توانسته بودم مقاله ای جامع و مستند با بیش از پنجاه رفرنس از موضوع دادشاه آماده کنم و بفرستم به یکی از موسسات علمی تاریخی که خوشبختانه آن هم بعد از ماه ها بررسی، برگزیده هم شده بود و منتظر نوبت نشر از طریق آن ها است. همان را نیز ارائه کردم تا در بررسی های گروه تاریخ اداره کتاب وزارت ارشاد مد نظر قرار گیرد. آن گونه که مسئول محترم نظارت در جلسه حضوری به من گفتند بررسی آن گویا به دلیل تراکم کاری گروه تاریخ بخاطر نزدیک بودن به موعد نمایشگاه کتاب 93 قدری زمان برد ولی طی آخرین تماس اینجانب گویا گروه مربوطه نیز نظر خود را داده اما رئیس محترم اداره کتاب پرونده را راسا خواسته اند و هنوز تصمیمی نگرفته اند و رمان دادشاه همچنان دومین سال عدم مجوز را در حال سپری کردن است.

خاطر نشان می سازد رمان تاریخی دادشاه نوشته اکبر رئیسی که برنده رتبه نخست رمان اول ماندگار در سال 1391 گردید و توسط نشر آموت برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد سپرده شده است، تاریخ دویست ساله اخیر کشور با محوریت منطقه بلوچستان را با نگاهی ادبی، فولکلوریک، حماسی و جامعه شناختی به تصویر می کشد و به واکاوی شورش 15 ساله دادشاه، کشاورز بلوچ علیه حکومت پهلوی دوم و عوامل محلی آن بین سال های 1321 تا 1336 می پردازد.

 

اکبر رئیسی

نویسنده رمان دادشاه

برنده رتبه نخست مسابقه رمان اول ماندگار

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا