کُردهای سوریه در رأس استراتژی ضد داعش آمریکا

کُردهای سوریه در رأس استراتژی ضد داعش آمریکا
داعش امروز در سوریه تحت فشار است. دفاع آن در منطقۀ حلب با حملۀ دولت سوریه و با حمایت نیروی هوایی روسیه از میان رفته است. اگر چه بیشتر حملات هوایی روسیه (بدون توجه به ادعاهای تبلیغاتی حامی کرملین) دیگر گروه های شورشی سنی را مورد هدف قرار داده اند، برخی نیز داعش را هدف قرار داده است. دولت سوریه رئیس جمهور بشار اسد با حمایت روسیه در بیابان های شرق حمص در تلاش است خسارتهای اخیر داعش را جبران کند. در صورتی که بشار اسد بتواند ارتش خود را برای پس گرفتن پالمیرا، که در ماه مه از دست داده بود، مدیریت کند ضربۀ شدیدی به داعش وارد خواهد شد.

اما تا به حال مهم ترین پیروزی های اخیر علیه داعش در شرق و به دست ائتلاف کُردی تحت حمایت آمریکا حاصل شده اند که با عنوان نیروهای دموکراتیک سوریه و یا SDF شناخته شده است.
«نیروهای دموکراتیک سوریه» که به تازگی و در ماه اکتبر 2015 تشکیل شده چتری سیاسی است که برای ایجاد پوشش حقوقی و سیاسی و به منظور حمایت نظامی آمریکا از حزب کارگران کردستان که بیشتر با عنوان پ.ک.ک. شناخته شده، طراحی شده است. این گروه چپگرای کُرد درگیر جنگ با دولت ترکیه است و در سال 1997 دولت ایالات متحده آن را یک «سازمان تروریستی خارجی” معرفی کرد و سپس در سال 2001 عمدتا به دلیل فشار ترکیه به عنوان یک سازمان تروریستی جهانی خاص شناخته شد.
پ.ک.ک در سوریه از طریق گروهی در جبهۀ مقدم فعالیت می کند که به عنوان یگان های مدافع خلق و یا YPG (که یگان های مدافع زنان یا YPJ شاخۀ زنان آن می باشد) شناخته شده است و قوی ترین نیروی ضد داعش در این کشور به شمار می آید. پس از شکست داعش در کوبانی در ماه فوریه، تل ابیض در ماه ژوئن، شهر حسکه در ماه جولای و در حال حاضرشهر الهول در مرز عراق، کردها و متحدان محلی آنان در حال آماده سازی برای حملات بیشتر به سنگرهای داعش در نزدیکی رقه و جنوب حسکه می باشند. کاخ سفید می خواهد به شدت از آنها حمایت کند چراکه راه دیگری برای اعمال فشار بر داعش در سوریه ندارد.
بنابراین مقامات آمریکایی به منظور جلوگیری از روبه رو شدن با هر گونه شائبه حقوقی یا سیاسی تاکید می کنند که با هیچ سازمان ممنوعه ای کار نمی کنند بلکه با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) کار می کنند که یگان های مدافع خلق (YPG) فقط یکی از اعضای آن می باشد. ایالات متحده از افزودن نام یگان های مدافع خلق (YPG) در هر لیست سیاهی خودداری کرده است در حالی که هر مقام آمریکایی می تواند بگوید (اما نمی گوید ) که این همان خط اول پ.ک.ک است.
در واقع مقامات پنتاگون تاکید می کنند که آنها در حال مسلح کردن اعضای غیر کُرد نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) هستند یعنی گروهی به نام «ائتلاف عرب سوریه» (SAC). این نامی است که تنها در کاخ سفید استفاده می شود و هیچ کس در سوریه آن را به کار نمی برد، اما به نظر می رسد به تعدادی از گروه های کوچک عرب سنی سوریه اشاره دارد که تابستان امسال به پرسنل نظامی ایالات متحده در اربیل عراق پیوسته اند. از آنجایی که این گروه ها آن قدر ضعیف هستند که نمی توانند به طور مستقل فعالیت کنند، زیر چتر نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در کنار یگان های مدافع خلق (YPG) و چند جناح های دیگر از جمله یک گروه شبه نظامی مسیحی سریانی دوستدار پ.ک.ک. قرار داده شده اند. پنتاگون به خوبی آگاه است که اعضای غیر کُرد نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) صرفا نیروهای کمکی دستیار پ.ک.ک و یگان های مدافع خلق (YPG) هستند اما امیدوارند که این وضعیت به مرور زمان تغییر کند.
شاید این تغییرات لفظی احمقانه به نظر برسد چرا که صرف نظر از این که چه کسی مهمات را تحویل می گیرد، مهمات آمریکا که درمناطق تحت کنترل کردها در شمال شرقی سوریه فرود می آید مستقیما به اقدامات جنگی پ.ک.ک کمک خواهد کرد. (سیاست کردها نیز بیش از این به کلمات اختصاری نیاز نداشت.) اما به هر حال باید به نحوی آن را توجیه کرد و خوب، این شیوه کارساز بوده است. از آنجایی که در واقع تمام روزنامه نگاران و سیاستمداران آمریکایی بر سر این مسئله توافق دارند که کردهای سوریه باید مسلح شوند و قانون هم برود به جهنم ، قانونِ سکوت عجیبی پدید آمده است که نه رسانه ها و نه دادگاه و نه کنگره در صدد پیگیری آن نیستند. این اطمینان می دهد که می توان از روش ناخوشایند ایران-کنترا اجتناب کرد و مهمتر از آن این که در حال حاضر داعش دارد مانند یک بوکسور آماتور در شمال شرقی سوریه از همه طرف ضربه می خورد.

حمله به الهول
بحث های زیادی دربارۀ حملۀ نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به سمت رقه، مرکز کنترل کلیدی داعش در سوریه شده است اما به نظر می رسد که این کار به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. در عوض، در 31 اکتبر، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) کمپین بزرگی را علیه داعش در جنوب شهر حسکه راه اندازی کرد. یک گروه از جنگجویان در طول منطقه مرزی عراق به پشت خطوط داعش نفود کردند و در عرض دو هفته دفاع داعش شکسته شد. در 13 نوامبر، نیروهای داعش الهول را تخلیه کردند و مبارزان کرد کنترل آن را به دست گرفتند. از آن زمان به بعد، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به طور خستگی ناپذیری جلو رفته و حومه عرب سنی نشین الهول و جنوب شهر حسکه را پاکسازی کرده است.
تصرف الهول به خودی خود یک پیروزی الهام بخش نیست؛ شهری بادیه نشین و کوچک و ویران که قبل از آن هدف حمله اخیر تبدیل شود افراد محدودی حتی نام آن را شنیده بودند. اما اهمیت الهول به خاطر وسعت آن نیست بلکه به دلیل موقعیت آن است. این شهر غرب کوه سنجار را در عراق بسیار به مرز و جاده اتصال رقه – موصل نزدیک می کند که عملا پایتخت داعش در شمال عراق است. تصرف آن به محافظت از سمت جنوب شرقی حسکه کمک کرده و کنترل کردها را بر داخل و اطراف حسکه تثبیت می کند.
داعش به طور مکرر تلاش کرده حسکه را به تصرف خود در آورد این شهر یک مرکز استان است که مناطق شرق سوریه را با اکثریت جمعیت کرد و عرب به هم متصل می کند. در ماه ژوئن، حملۀ بزرگی به دست موجی از بمب گذاران انتحاری انجام شد و هفته ها طول کشد تا یگان های مدافع خلق (YPG) و نیروهای طرفدار دولت توانستند داعش را از این شهر بیرون کنند.
کارل درات، دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد که بر مناطق کردنشین عراق و سوریه تمرکز دارد و بسیار به این مناطق سفر کرده است می گوید، «هر چقدر نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) بتوانند قلمرو بیشتری را تصرف کنند مناطق حیاتی در مقابل حملات تروریستی یا پیشرفت های نظامی امنیت بیشتری خواهند داشت. این مناطق کوچک مانند منطقۀ حائل عمل می کنند. بنابراین اگر چه الهول یک شهر عرب است، منطقی به نظر می رسد که کردها سعی کنند آن را از چنگ داعش در آورند.»
حسکه می رود که شبیه قامیشلی شود
کردها با احاطۀ کامل بر حسکه از جنوب، نه تنها این شهر را در مقابل حملات داعش امن تر کرده اند بلکه در داخل شهر نیز توازن ایجاد کرده اند. حسکه مدتی طولانی است که میان دولت سوری بشار اسد و کردها تقسیم شده است، اما در حال حاضر بیشتر شبیه قامیشلی، شهر شمالی تری است که عمدتا توسط نیروهای کرد کنترل می شود و پرچم ها و بنرهای زرد یگان های مدافع خلق (YPG) در پست های بازرسی در سراسر شهر در اهتزازند. اما محله های عرب آن و همچنین بسیاری از امکانات دولتی، پایگاه های نظامی و فرودگاه در دست اسد باقی مانده اند. در نتیجه دولت می تواند به عملکرد خود از جمله بوروکراسی غیر نظامی و ابزار پلیس ادامه دهد ،به شرط این که به قلمرو یگان های مدافع خلق (YPG) تجاوز نکند. اگرچه این ترکیب از بسیاری جهات ناکارآمد است اما چون شهروندان محلی در تلاشند سیاست های هر دو حزب را هدایت کنند حتی اگر تعداد مضحک پست های بازرسی رقیب را در نظر نگیریم از خشونت و هرج و مرجی که در جاهای دیگر سوریه دیده می شود جلوگیری کرده است.
به دلیل محاسبات غلط سیاسی و خصومت های قومی، درگیری های مکرری بین دو طرف روی داده است اما آنها معمولا به یک شیوه خاتمه می یابند آن هم راه شکست دولت به دست کردها است. در فوریه سال جاری، نیروهای اطلاعاتی سوریه یک روزنامه نگار سوئدی و دلال کرد سوری وی را در قامیشلی دستگیر کردند. در ابتدا کردها سعی کردند با مذاکره آنها را آزاد کنند اما زمانی که آنها متوجه شدند که دولت مخفیانه زندانیان را برای بازجویی با هواپیما به خارج از منطقه کردستان به دمشق برده است، مسئله جدی شد. یگان های مدافع خلق (YPG) بدون تشریفات ارتش سوریه را کنار زدند و دو فرمانده رده بالای پلیس را به عنوان ابزار چانه زنی گروگان گرفتند. دولت دمشق بلافاصله تسلیم شد. آن دو روزنامه نگار به قامشلی فرستاده و به مقامات کرد تحویل داده شدند.
ترکیب مشابهی نیز در حسکه، شهری با اکثریت جمعیت عرب اعمال شده بود که تا حدودی این موقعیت پیچیده و متغییر را تسهیل می کرد. مناطق کردنشین شمال با اکثریت جمعیت کرد توسط وفاداران پ.ک.ک کنترل می شد، در حالی که محله های عرب و حومه در جنوب به دست حزب بعث اسد، ارتش و شبه نظامیان قبیله ای طرفدار دولت اداره می شد. نهادهای دولتی در جای خود باقی مانده اند و به جمعیت بزرگتری، تقریبا به میزان برابر خدمات ارائه می دهند. به این صورت که برخی از محله ها برای بعثی ها و نهادهای سٌرٌک کش جزء مناطق منع آمد و رفت هستند، اما در عین حال دادگاه ها و نهادهای متعلق به پ ک ک از سمت شمال شهر در حال گسترش هستند.
بر خلاف قامیشلی، در حسکه دو طرف به طور نسبتا مساوی کنترل را در دست دارند و این وضعیت گاه به گاه بر سر این که چه کسی باید کدام خیابان ها و خدمات عمومی را در کنترل داشته باشد به درگیری منتهی می شود. اما پس از عملکرد ضعیف ارتش در جنگ علیه دولت اسلامی در تابستان امسال و با در دست گرفتن کنترل اکثر مناطق حومه جنوبی توسط نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)/ یگان های مدافع خلق (YPG) پس از شهر الهول، اکنون به احتمال زیاد توازن قدرت به نفع کردهاست. با این حال، هژمونی کردها در حسکه نسبت به قامیشلی ناگزیر ضعیف تر خواهد بود و به دلیل عدم وجود یک حوزه اکثریت و نزدیکی شهر به منطقه ی متخاصم عربی، به دادن امتیازات بیشتر و / یا سرکوب بیشتر نیاز دارد. خشم نژادی ناشی از این وضعیت لزوما به نفع تلاش های نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) علیه دولت اسلامی نیست ولی به هر حال وجود دارد.
عامل نفت
کنترل شهر الهول و دیگر مناطق روستایی در جنوب شهر از سوی کردها، علاوه بر تقویت مواضع آنها در حسکه زمینه را برای حملات آنها به مناطق نفت خیز سوریه فراهم می کند.
نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، در 16 نوامبر کنترل میدان نفتی تشرین در چند کیلومتری غربالهول را به دست گرفت. به گفته دیوید باتر، از کارشناسان چتم هاوس در امور انرژی خاورمیانه که به تازگی گزارش مفصلی در باره اقتصاد سوریه منتشر کرد، تشرین که از سال 2008 توسط غول بزرگ نفتی چینی سینوپک توسعه یافته است، جزء میدان های بزرگ نفتی سوریه به حساب نمی آید، با این حال ثروت کردها را افزایش می دهد. باتر به من گفت:” این میدان در سال 2011 از مجموع 380000 بشکه نفت که هر روز در کشور تولید می شود، 10000 تا 15000 آن را تولید می کرد. در مقابل، بزرگترین میدان نفتی سوریه، یعنی صویدیه که در شمال حسکه قرار دارد و در حال حاضر تحت کنترل کردهاست، روزانه حدود 100000 بشکه نفت در روز تولید می کرد”.
با این حال، منطقه الهول ظاهرا به یکی از چند مرکز تجاری سودآور در منطقه مرزی سوریه و عراق در تولید نفت خام و محصولات نفتی استخراج شده توسط ساکنین منطقه تبدیل شده است. به نظر می رسد داعش همچون گروه های دیگر قبل از خود با به اشتراک گذاری طرح های پالایش و تولید خصوصی، اخذ مالیات از تجار و فروش “مجوز” و “حفاظت” به کارفرمایان مستقل ثروت زیادی را کسب کرده باشد. محقق انگلیسی ایمن التمیمی اسنادی را که ظاهرا متعلق به یک دفتر مالی داعش در استان دیر الزور در جنوب حسکه است، منتشر کرده است که نشان می دهد نفت و گاز 27.7 درصد از درآمدهای داعش در آن منطقه را شامل می شود، برق 3.9 درصد دیگر و مالیات نیز 23.7 درصد (احتمالا شامل تجارت سوخت و کسب و کار مربوط به آن) را در بر می گیرد.
از آنجایی که جوامع غیر نظامی و گروه های مسلح به طور یکسان و به سرعت به فروش (نفت و…) وابسته می شوند کنترل جریان نفت نیز میزان خوبی از قدرت سیاسی را به آنها بخشیده است.
صادرات نفت، با اجازه داعش به مناطق تحت کنترل شورشیان و دولت در غرب کشور غالبا با حواشی همراه بوده است، به طور مثال یک معامله پایاپای بین شورشیان و داعش انجام گرفته که تحت آن در ازای ارسال سوخت به غرب، مواد غذایی به شرق سوریه انتقال یافته است. روابط مشابهی بین دولت سوریه و داعش و همچنین درمیان بازیگران متخاصم از جمله گروه های اصلی شورشی و YPG در سراسر این کشور حاکم است. اگرچه مخالفان و هواداران احزاب مخالف دولت سوریه، از جمله ایالات متحده، مدام درتلاشند مبادله کالا بین اسد و گروه های مختلف جهادی را به عنوان شواهدی از یک توطئه شوم به تصویر بکشند اما این از ویژگی های رایج اقتصاد جنگ در سوریه است و ارتباط چندانی به وابستگی های سیاسی ندارد.
از آنجایی که کردها نمی توانند مانند داعش به همان بازارها دسترسی پیدا کنند،همپوشانی قابل توجه خواهد بود و هر چه SDF بتواند بخش بیشتری از تجارت نفت شرق را از چنگ داعش بیرون آورد، این گروه می تواند درسوریه و عراق قدرت بیشتری کسب کند.
سنجار(شنگال) و جادۀ رقه-موصل
در بخش عراقی مرز، حملۀ موازی اما وسیع تر کردها شهر سنجار را آزاد کرد، شهری که نیروهای داعش در سال 2014 کمپین نسل کشی خود را علیه اقلیت ایزیدی آغاز کردند و جادۀ اصلی بین موصل و رقه را که از جنوب کوه سنجار در عراق و جنوب الهول در سوریه می گذرد، قطع کردند. این حملات توسط نیروهای پیشمرگه وفادار به ​​حزب دموکرات کردستان (KDP)، که بسیاری از بخش های شمال عراق را در کنترل خود دارد، رهبری شد. اما مبارزان طرفدار پ.ک.ک نیز مدتی طولانی در خط مقدم سنجار بوده اند و بخشی از عملیات را انجام دادند. وفاداران پ.ک.ک که در حال حاضر درهر دو طرف مرز قلمروی را تحت کنترل دارند، به طور ناشناس زیر چتر SDF در سوریه کار می کنند و کادر این حزب در عراق در میان تعداد بسیار گسترده ای از واحدهای غیر مخفی پ.ک.ک و شبه نظامیان ظاهرا مستقل یزیدی پراکنده شده اند.
درات که تابستان امسال به همراه نیروهای پیشمرگه به سنجار سفر کرده بود می گوید “کنترل الهول نه تنها برای محافظت از مناطق کردنشین سوریه بلکه برای حفاظت از منطقه سنجار نیز مهم است ، یکی از دلایل تصرف الهول بدون شک ایجاد امنیت در منطقه سنجار(شنگال) است.”

از دست دادن این جاده بدان معنی است که داعش با خطر از دست دادن انسجام خود روبه رو ست، برقراری ارتباط بین دو شهر بسیار مهم اکنون برای داعش بسیار مشکل تر است. به نظر می رسد تقسیم قلمرو این گروه به جزایری منقطع از اهداف اولیۀ ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده باشد، به این امید که جناح های داعش یکدیگر را مورد حمله قرار دهند، تحت تاثیر حوزه های قبیله ای خود قرار گیرند و یا با تضعیف کنترل مرکزی جداگانه به دنبال صلح بروند. (گرفتن الهول برای پ.ک.ک مزیت جانبی تسهیل ارتباطات فرامرزی را به همراه داشته است در حالی که رقیب اصلی کُرد آن ها یعنی حزب دمکرات کردستان تحت حمایت ترکیه، به دنبال اثبات مجدد خود در میان ایزیدیان کوه سنجار است.)

به این ترتیب حملات دوگانه در سنجار و الهول هر یک دیگری را تقویت کرده است. اما در حالی که کمپین سنجار در حال حاضر به لبه بیابان رسیده و بعید است که بیش از این جلو رود، پتانسیل برای توسعۀ جنوب الهول و حسکه در سوریه وجود دارد البته اگر SDF موفق شود پایگاه خود را فراتر از جامعه کردها ببرد.
پیش روی به سوی مناطق اعراب قبیله ای؟
اگر کردها و متحدان آنها بتوانند فشار بیشتری به قلمرو داعش وارد کنند و از روخانۀ خابور به شمت شهر شدادی پایین روند، می توانند آسیب قابل توجهی به «خلافت» داعش در شرق سوریه وارد کنند. تصرف شدادی به احتمال زیاد شکست نمادین قدرتمندی خواهد بود که موجب تضعیف ایمان به داعش در میان قبایل محلی عرب خواهد شد و همچنین دسترسی داعش را به مسیرهای تجاری و حوزه های نفتی بیشتر مختل خواهد کرد.
اما این امر می تواند بسیار دشوار باشد. حاشیۀ رودخانه پر از شهرهای کوچک و روستاهایی است که ساکنان آنها تقریبا همه عرب سنی هستند. با وجود تلاش های زیاد برنامه ریزان سیاسی آمریکایی و کُرد به منظور معرفی نیروهای پیشرو به عنوان یک ارتش چند ملیتی که وفاداری خاصی به چیزی به جز آزادی و خوشبختی آن ها ندارند، مردم محلی خوب می دانند که “SDF” در واقع شیوۀ دیگری برای نامیدن “پ.ک.ک.” در واشنگتن است. با وجود قدرت نظامی، گروهی از سوسیالیست های آمریکایی و کردهای تحت حمایت روسیه ممکن است عامل ایده آلی برای ایجاد تغییر در این مناطق دور افتادۀ عرب بدوی با حکومت اسلامی در شرق سوریه نباشند.
اگر بیطرفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که پ.ک.ک و شاخه های مختلف آن بسیار از ناسیونالیسم تنگ نظرانۀ قومی کردی و کمونیسمی که کار خود را در دهۀ 1970 با آن آغاز کردند، فاصله گرفته اند. آنها در حال حاضر صراحتا یک ایدئولوژی چند فرهنگی و الهام گرفته از آنارشیست را ترویج می دهند که به نظر می رسد به خوبی با تفاوت های قومی-فرقه ای حداقل در تئوری سازگار باشد. اما استبداد عمیق پ.ک.ک احتمال آن را بعید می سازد که این گروه بتواند مدتی طولانی این نوع از تقسیم قدرت را تحمل کند. یعنی از مردم بدگمان محلی دلجویی کند، حمایت جنگ سالاران فرصت طلب را جلب کند یا این که اجازه دهد هیچ یک از متحدان مستقل آن بیش از حد قوی یا محبوب شوند. و این دلایل دشواری این امر را نمایان می کند. البته تصور این که SDF بتواند حمایت اعراب سنی را که برای عملکرد موفق در منطقۀ قبیله ای به آن نیاز دارد کسب کند، غیر ممکن نیست.
این سوال نیز مطرح است که کردها خود می خواهند تا کجا پیش روند. آنها دلایل زیادی برای بریدن بال های داعش در منطقه حسکه داشتند که اقدامات تهاجمی در آن جا به نفع اهداف دفاعی آن ها عمل می کرد. آنها به همان اندازه به باز پس گیری چاه های نفتی بیشترعلاقه مندند تا سوخت پروژۀ استقلال خود را تامین کنند. اما در پایان، رهبران پ.ک.ک به مراتب بیشتر از بخش های عرب نشین سوریه به بخش های کردنشین ترکیه، عراق و ایران علاقه مندند و به خوبی از خطرات مرتبط با حاکمیت بر یک جمعیت متخاصم غیر نظامی آگاهند.
حتی در بهترین حالت، حرکت نیروهای کرد به اعماق شرق سوریه اقدامی بیش از اندازه بزرگ خواهد بود و به طور خطرناکی به حمایت مستمر آمریکا وابسته خواهد بود. و از آنجایی که دولت ایالات متحده حتی یک سال تمام پس از انتخاب پ.ک.ک به عنوان متحد اصلی خود در سوریه، آشکارا هیچ تمایلی به حذف این گروه از لیست تروریستی خود ندارد، کردها مطمئن نیستند که این پشتیبانی تا ابد ادامه یابد.
قماری که آمریکا آغاز کرده است
این شغلی است که هیچ خواهان دیگری ندارد. پنتاگون نیز به خاطر شکست خود در توانمند کردن شبه نظامیان ضد داعش در میان مخالفین مسلح عمدتا سنی بخش های عرب نشین سوریه مورد سرزنش قرار گرفته است. به دلیل فرایند سخت بررسی مورد نظر کنگره، نیروهای نظامی بسیار کمی آموزش دیدند و خیلی زود مشخص شد که کسانی هم که آموزش دیده اند یا ناتوان بوده و یا تمایلی به مقاومت در برابر فشار جهادی ها نداشتند. در حالی که سازمان سیا همچنان به تقویت گروه های عرب در شمال غرب و جنوب سوریه ادامه می دهد، ماموریت نظامی ضد داعش به دلیل عدم وجود گزینه های بهتر تصمیم گرفته است در کنار کردها بماند.
به نظر می رسد این طرح به دنبال آن است تا با استفاده از SDF به تدریج گروههای عرب بیشتری را جذب این نیروها با مرکزیت کُردها کند در حالی که به طور جداگانه به دنبال تقویت هسته ای از جنگجویان عرب سنی است که به عشایر شرق سوریه تعلق دارند. در واقع ، این گروه ها آن چنان قوی نیستند که بتوانند داعش را از بین ببرند و به تنهایی حاکمیت پایدار محلی خود را ایجاد کنند و به دلایلی که پیشتر ذکر شد، این محدودیت نیز وجود دارد که با کردها تا کدام مناطق جنوب سوریه می توانند پیش بروند. اما در صورتی که تلاش ها گسترش یابند واقعیت نیز قابل تغییر است. در صورتی که نیروی محدود کردهای طرفدار پ.ک.ک و نیروهای کمکی اعراب بتوانند داعش را در سرزمین خود شکست دهند و حداقل در یک بخش از سوریه به نفع خود تعادل برقرار کنند، ممکن است فرصت های جدید ایجاد شده و متحدان جدید در این راستا انجام وظیفه کنند و برخی از آثار موفقیت های روز افزون و پی در پی داعش در سال 2014 را معکوس سازند.
در غیر این صورت این یک قمار است و هنوز سرانجام آن مشخص نیست، اما پنتاگون اکنون در این وضعیت قرار گرفته و این ماجرا ادامه دارد.
در اواخر اکتبر، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا یک واحد نیروهای ویژه آمریکایی “کمتر از پنجاه” سرباز را به منظور اجرای «ماموریت آموزشی، مشاوره و مساعدت» به سوریه فرستاد.” در حالی که این به عنوان قرار گرفتن نیروهای زمینی آمریکایی در سوریه به تصویر کشیده شد احتمالا بیشتر به معنی کنترل متحدانش بود. پنجاه سربازان نمی توانند در خط مقدم ضربه ای به دشمن وارد کنند اما می توانند به عنوان رابط به پشتیبانی فنی و نظارت بر حملات هوایی بپردازند. علاوه بر این آنها می توانند تدارکات را هماهنگ کنند و مطمئن شوند که بسته های حمایتی آمریکا به دست گروه های مد نظر می رسد. یعنی، شبه نظامیان « ائتلاف عرب سوریه » تحت نظارت پنتاگون که ایالات متحده تلاش کرده آن را در آغوش گرم و شاید بیش از حد تنگ YPG جای دهد.
در 26 نوامبر، یک ایستگاه تلویزیونی طرفدار اسد ادعا کرد که حدود پنجاه سرباز آمریکایی وارد کوبانی شده اند. بلافاصله پس از آن، یک فعال گروه حسکه به نقل ار “منابع کُرد” نامشخص عنوان کرد که پرسنل ایالات متحده در کنار نیروهای نظامی YPG در رمیلان پاشا در حال بازرسی یک باند فرودگاه نظامی در شرق قامشلی، در نزدیکی مرز عراق و کردستان هستند. ممکن است این شایعات صرفااطلاعات نادرست و یا تصادف بوده باشد. اما اگر شما به آیندۀ مبارزه علیه داعش علاقه مند هستید، پیشنهاد می کنم اتفاقات مناطق مرزی کردها و اعراب سوریه را دنبال کنید.

منبع: بنیاد کارنگی
ترجمه: خبرگزاری کردپرس

http://www.kurdane.com/

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا