زنان بلوچ نماد مقاومت در برابر سرکوب ساختاری جمهوری اسلامی/ مهسا میرلاشاری

در سحرگاه دهم تیر ۱۴۰۴، روستای کوچک گونیچ در خاش آماج تهاجم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفت؛ حملهای نه به یک پایگاه نظامی بلکه به خانههای ساده مردم بلوچ که سالهاست میان مرز فقر و فراموشی زندگی میکنند. اما اینبار گلولهها به سمت زنان شلیک شد، زنانی که تنها سلاحشان شجاعتی در دل و فریادی در گلو بود.
خانبیبی بامری، مادری بلوچ در آستانه خانهاش جان باخت؛ بیآنکه حتی فرصت اعتراض داشته باشد. لالی بامری، زخمی دیگر این حمله سه روز پس از تحمل درد و بیتوجهی در بیمارستان جان سپرد.
ریحانه بامری، زنی باردار، بر اثر ضرب و شلیک جنینش را از دست داد. اینها فقط نام نیستند؛ اینها سندهای زندهای از خشونت حکومتیاند علیه مردمی که تنها جرمشان بلوچبودن و آزاداندیشی ست.
در روستایی که هیچ مردی نبود زنان برخاستند. با دستان خالی اما دلی پر از خشم و شجاعت، راه را بر سربازان بستند، آتش افروختند و فریاد زدند. گونیچ در آن لحظه فقط یک روستا نبود؛ نماد بود، پرچم بود، تکرار ژن، زند، آجوئی بود.
جمهوری اسلامی پس از شکست از نبردی ناتمام با اسرائیل بار دیگر تیغ سرکوب را به قلب مردم خود کشیده است و در این میان بلوچستان همیشه پیشمرگ خاموشترین جنگهاست.
اینبار زنان بلوچ ایستادهاند؛ نه در سایه که در صف نخست مبارزه. با دستانی خالی اما دلی آکنده از جسارت در برابر گلوله و سرکوب قد برافراشتهاند. زنانی که نه تنها برای خود بلکه برای آینده فرزندانشان برای حرمت خانههایشان و برای آزادی سرزمینشان پا به میدان گذاشتهاند.
این صدا سالهاست که شنیده نشده اما حالا با فریاد زنان برخاسته از بلوچستان سقف ظلم را میلرزاند. این ایستادگی نه فقط نشانه خشم که پژواک امیدیست برای روزی که هیچ مادری فرزندش را در خون نبیند.
بفلم: مهسا میرلاشاری